Saturday, December 18, 2010

ضرب المثل های قدیمی تركي مردم روستای هیو

اوقوشی کی سن توتمیشن ، پرلنی من توتمیشم

پرنده ای که تو گرفتی ، من قبلاً بال و پرش را کنده بودم.

( کاری که توامروزانجام می دهی من جلوترانجام داده بودم.)



اولدوز وورسون

ستاره ی نحس نابودش کن .

(نوعی نفرین است .)



اینه گنی سورموش بیزیم خرمن اوستونه

گاو خود را به روی خرمن ما رانده .

( تیغه ی تیز حمله را به سوی ما نشانه گرفته . )



قانی " گر" قچّی یه ، درماندو

خونش داروی بز" گر" است.

(قتل او واجب است . )



قورت دیدیگ ، قولاغی چیخدی

تا اسم گرگ را آوردی ، گوشهایش آشکار شد .

( با طنز و شوخی کسی را می گویند که به محض صحبت از او خودش سر برسد. )



قوری یاش تؤکیر

اشک خشک می ریزد .

( ریاکارانه گریه می کند . )



ایپی چورّوک دور

طنابش پوسیده است .

( آدم مطمئنی نیست .)



ایکی سینی ده، بیر ایلان سانجوب

هر دوی آنها را یک مار گزیده.

(هر دو هم درد و هم دل هستند.)



بؤرکون آت گؤیه ، آردوندا داش آت

کلاهت را به هوا پرتاب کن و سنگی هم به دنبالش بینداز .

( از این ماجرا نه تنها نباید ناراحت باشی بلکه بایستی خوشحال هم باشی . )



آتدان ائنمیش ، اشّگه مینمیش

از اسب پیاده شده و سوار خر شده .

( به کسی که شغل مهم خود را از دست داده و به مشاغل پایین تر پرداخته ، گفته می شود)



آتدوم قازانا ، دگدی پازانا

به دیگ پرتاب می کردم به بز کوهی خورد.

( اتفاقاً تیرش به هدف خورد . )



آت گئورنده آخسار ، سو گئورنده سوسوز اولار

با دیدن اسب می لنگد و با دیدن آب تشنه می شود .

( هر چه را می بیند می خواهد داشته باشد . )



گاه نالا وورور ، گاه میخه

گاهی بر نعل می زند و گاهی بر میخ .

( آدم منافقی است . )



خام یومور تا، آغزینا سندریبلر

تخم مرغ خام در دهانش شکسته اند.

( فریبش داده اند .)



خورمایا، دوز وورور

به خرما نمک می زند .
( خیلی شورش را درمی آورد. )



ایلا نوندن ، بیر دلیگه گئدر

فلانی با مار در یک سوراخ می رود .

(در مقام تحسین انسانهای بسیار خوش اخلاق می گویند .)



بو قولاقدن آلیر ، او قولاقدن وئریر

از این گوش می گیرد و از آن گوش بیرون می کند .

( در مقام مزمت کسی که به نصیحت عمل نمی کند می گویند . )



آیه دی چخمه کی، چیخمیشم

فلانی به ماه می گوید طلوع نکن که من طلوع کرده ام .

( در مقام توصیف زیبایی می گویند . )



چنته سین ده ،هی ساد یوخ


دربساطش چیزی یافت نمی شود .

(در مقام مزمت انسانهای جاهل و لزوم دوری از آنها.)



آروق اشگینگ تپیگی قایمتردی

لگد الاغ لاغر محکم تر است .

( دشمنی که به ظاهر ضعیف است ضربه اش محکم تر است . )



اینگار یاغیدی، ال دن گئتدی

انگار روغن بود که از دست رفت.

(چیزی را زود از دست داده اند .)



یاخچی اوغول گئدر قوز گتیریر

پیس اوغول گئدر سؤز گتیریر

پسر خوب گردو می آورد و پسر بد حرف .

( در مقام ستایش فرزندان خوب )




قورخاقانچی قارداشینی تئز ساتار

ترسو برادرش را زود می فروشد .

( در مقام انسانهای ترسو )

0 Comments:

Post a Comment

<< Home