Sunday, November 23, 2008

نگاهی مردمشناسانه به زورآبادی های کرج،

نگاهی مردمشناسانه به زورآبادی های کرج، گفتگوي شکوفه آذر با سپيده پارسا، مردمشناس، سينا
- دختران جوان در زورآباد کرج به شدت، پایبند ارزش های اجتماعی هستند

تهران_خبرگزاری سینا _ شکوفه آذر

سال ها است که زورآباد کرج در میان مردم این شهرستان، به محله ای بد نام که در آن فقط قاچاقچی ها، معتادان و فقرا زندگی می کنند، شناخته شده است. مردم کرج معتقدند که زورآبادی ها، خلاف کار و چاقو کش هستند و ارزش های اجتماعی رایج را نادیده می گیرند. اما تحقیقات اخیر یک مردمشناس جوان، خط بطلانی بر همه این باورها کشیده است. این مردمشناس جوان در تحقیق خود که محور آن دختران جوان بوده است، با پرسش هایی مشخص به سراغ آن جا رفته است. او می خواست بداند که دختران جوان در محله زورآباد، چگونه هویت جمعی خود را تعریف می کنند؟ آیا آنها به محله خود که در کرج، محله بدنامی است، علاقمند هستند و یا درصدد هستند تا با کوچک ترین امکان، از این محله بدنام گریز بزنند؟ آیا در زورآباد کرج زنان و دختران جوان خود را به هنجارها و ارزش های اجتماع خود پای بند می بینند؟

سپیده پارسا پژوه، فوق لیسانس مردمشناسی از دانشگاه تهران، در پایان نامه خود که اخیرا قرار است به وسیله انتشارات قصه با عنوان«ما، آنها/ اتنوگرافی یک تردید» منتشر شود، با دو سال تحقیق و زندگی در میان زورآبادی ها، تلاش کرده است به این پرسش ها پاسخ دهد.


سینا: موضوع دقیق تحقیق شما چیست؟

- من با طرح چند پرسش به سزاغ این موضوع رفتم. من می خواستم بدانم که دختران جوانی که ساکن زورآباد کرج هستند چه تعریفی از هویت اجتماعی خود دارند. یعنی آنها چگونه فاصله ای که بین خود و آن دیگرانی که در پایین تپه زورآباد زندگی می کنند را توجیه می کنند؟ آیا آنها محل زندگی خود را که در بین هه اهالی کرج بدنام است، دوست دارند و نسبت به آن تعلق خاطر دارند؟ این دختران جوان چه تصویری از دختران کرج، نحوه پوشش و نوع زندگی و روابط اجتماعی آنان، دارند؟ من با رویکرد اتنوگرافیک یعنی مردمشناسانه وارد این موضوع شدم. در این رویکرد، روش مطالعه من، مطالعه میدانی عمیق و مشاهده مشارکتی بوده است. از نزدیک با آنها زندگی و رفت و آمد کردم و پس از دو سال تحقیق متوجه شدم که برداشت ها و ذهنیت اولیه من در مورد دختران این حاشیه شهر، کاملا اشتباه بوده است.


سینا: از آغاز با رویکرد یا نظریه علمی خاصی به سراغ موضوع رفته بودید؟

- بله. دیدگاه من در حوزه نظریه های انسان شناسی روان شناختی می گنجد یا همان نظریه هایی که مکتب «فرهنگ و شخصیت» از آن بیرون آمده است. نظریه ای که من در این تحقیق در آن مانور دادم، نظریه «هویت اجتماعی» متعلق به تجسل یا کسانی مانند سستینگر یا اریکسون و مارشیا است. این افراد کشانی هستند که به طور عمده در مورد هویت جمعی و اجتماعی، نظریه پردازی کرده اند.


سینا: ذهنیت اولیه شما نسبت به هویت اجتماعی این دختران چه بود که پس از بررسی، خلاف آن ثابت شد؟

- حاشیه نشینی، فرهنگ و هویت مخصوص به خود را دارد. ساکنان حاشیه شهرها، اغلب در رفت و آمد هستند و احساس ثبات و تعلق خاطر به محله خود ندارند یا کم دارند. ساکنان حاشیه شهرها، اغلب منتظر کوچکترین امکان برای گریز از محله خود هستند. این افراد دیگران را که خارج از حاشیه شهر زندگی می کنند، در موقعیتی برتر و بهتر قلمداد می کنند و خود را فراموش شده، ارزیابی می کند. روی هم رفته، اساس و بنیان زندگی در حاشیه شهر ها بسیار سست است. من با همین دیدگاه کلی که در مورد اغلب حاشیه نشین ها، صادق است به سراغ زورآباد کرج رفتم اما پس از مشاهده و تحقیق، نتایجی معکوس گرفتم. من متوجه شدم که زورآباد کرج، برخلاف ظاهر آن که دارای خانه های توسری خورده و به ریخته، کوچه های ناموزون و آشفته، تراکم تخلافات و فقر زیاد، دارای یک زندگی کامل و باثبات است. درست برخلاف سایر آلونک نشین ها و برخلاف انتظار اولیه من. من متوجه شدم که ثبات ناشی از عوامل انسجام زای درونی است. این محله از نظر جغرافیایی، از دیگر بخش های منطقه مجزا است. زورآباد روی یک تپه بزرگ قرار دارد و کرج در دامنه این تپه. زورآبادی هایی هستند که در طول سال، به ندرت پایشان را از محله خود بیرون می گذارند. به این ترتیب همه نیازهای خود را در درون محله، برطرف می کنند. در حقیقت زورآبادی ها خودکفا هستند و بجز مردان برای کار یا قاچاقچی ها از محله بیرون نمی روند. انواع و اقسام مغازه ها به صورت خود جوش در این محله ها وجود دارد. به همین دلیل زنان و دختران همه مایحتاج خود را در محله برآورده می کنند و در نتیجه به ندرت به بیرون محله می روند. این محله 120 هزار نفر جمعیت و 165 هکتار وسعت دارد. از عوامل انسجام زای دیگر در زورآباد، تعداد زیادی مسجد به نسبت وسعت آن است. در این محله 20 مسجد به مرور زمان ساخته شده و مردم که اعتقاد بسیار زیادی به مذهب دارند در مناسبت های مختلف به آنجا رجوع می کنند. مذهب در خانواده های اصیل چنان قوی است که اجازه هیچ خطا و گناهی را به آنان نمی دهد. از سوی دیگر اقوام مختلفی که از قدیم به این محله آمده اند، انسجام قومی و خویشاوندی خود را به شکلی محکم، حفظ کرده اند.

تبليغات خبرنامه گويا
advertisement@gooya.com



سینا: در این صورت، موقعیت دختران نوجوان و جوان زورآباد هم باید در وضعیت طبیعی سنتی، زندگی کنند و درگیر ناهنجاری های خاص نباشند.

- دقیقا همین طور است. این حاشیه از همین نظر با هیچ یک از حاشیه های دیگر شهرها، قابل مقایسه نیست. دختران نوجوان و جوان دارای همان سطح هویت و روابطی هستند که دختران در روستاها. رابطه این دختران با جنس مخالف، اعم از پدر، برادر یا پسری که به او علاقمند هستند، شبیه همان رابطه دختران روستایی است. خانواده ها به دختران خود اجازه آرایش کردن نمی دهند. دختران رابطه ای بافاصله نسبت به جنس مخالف دارند و مقید به ارزش ها و هنجارهای سفت و سخت محله هستند. دختران تا دبیرستان در زورآباد تحصیل م یکنند و مانند روستاها، پس از آن ازدواج می کنند.

در نتیجه من در تحقیقم متوجه شدم در این محله که در سطح کرج بخاطر وجود تعدادی قاچاقچی و مشاغل غیر قانونی یا پست مثل دست فروشی و لبو فروشی و ... بدنام شناخته شده است، دارای ناهنجاری خاص مانند دیگر حاشیه ها نیست. ساختار این محله سنتی و دارای هنجارها و ارزش های مرسوم در دیگر جوامع روستایی است.

سینا: واکنش دختران جوان، نسبت به ورود زنان و دختران بیگانه چطور است؟

- واکنش ها دو نوع است. عده ای به خاطر جو غالب در خارج از این محیط نسبت به خود، فکر می کنند هر بیگانه ای آنها را با دیده تحقیر می بیند و آنها را محکوم می کند. این افراد با بیگانه ها رفتار دشمنانه ای در پیش می گیرند. به آنها بی اعتنایی می کنند و با تعصب برخورد می کنند به طوری خود بیگانه، ترجیح بدهد هر چه زودتر محله را ترک کند. اما عده ای هم هستند که به محض ورود یک بیگانه با او هم داستان می شوند و محله خود را بد ارزیابی می کنند و طوری نشان می دهند که در آرزوی رفتن از این محله هستند. خود من در آغاز خیلی سخت توانستم با آنها ارتباط بگیرم و حضور خودم را توجیه کنم. من آنقدر رفت و آمد کردم تا بالاخره توانستم از طریق یک مدرسه، به عنوان مشاور با دختران جوان ارتباط بگیرم. آنها در آغاز به من کاملا به چشم یک بیگانه که نباید به او اعتماد کرد، برخرود می کردند.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home