Saturday, January 19, 2008



بررسی هویت قومی در انجمن های غیردولتی آذربایجانی ها در تهران

رضا خسروی

این رساله، به بررسی ابعاد عملکرد و فعالیتهای انجمن های غیر دولتی آذری زبان شهرستان تهران پرداخته است . هدف این بررسی ارائه توصیفی از هویت آذربایجانی بر مبنای تعریفی است که اعضای انجمن های غیردولتی مورد مطالعه این پژوهش عرضه می کنند .


بررسی هویت قومی در انجمن های غیردولتی آذربایجانی های مقیم تهران- رضا خسروی

گزارش علمی از رساله کارشناسی ارشد انسان شناسی، بررسی هویت قومی در انجمن های غیردولتی آذربایجانی های مقیم تهران، رضا خسروی ، استاد راهنما ناصر فکوهی، گروه انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، 1385.

اؤیرنجی(www.oyrenci.com): در سالهای اخیر پایان نامه های مختلفی با محوریت دغدغه ها و علایق آذربایجانی، توسط دانشجویان آذربایجانی به نگارش درآمده است. تعداد این پایان نامه ها که ابعاد مختلف حیات مادی و معنوی ملت آذربابایجان را در رشته های علوم سیاسی، جامعه شناسی انسان شناسی، اقتصاد، روانشناسی، علوم تربیتی، جغرافیا، مدیریت، فلسفه و ... مورد تحقیق و تدقیق قرار داده اند به صدها جلد بالغ می شود. به نظر می رسد جمع آوری و نشر این پایان نامه ها ابعادی و مشخصات جهانی را که انسان آذرابایجانی در آن متولد شده، زندگی نموده و تنفس فکری، احساسی و زیستی کرده است را بیشتر بر رویمان خواهد گشود. در اینجا پایان نامه دیگری که دوست عزیزمان آقای رضا خسروی (متولد شهرستان سلماس) دانشجوی رشته انسان شناسی دانشگاه تهران به رشته تحریر درآورده و سال 85 دفاع کرده اند، خدمت خوانندگان گرامی تقدیم می گردد. خواننده گرامی در حین مطالعه متوجه خواهد گردید که ایشان در این پایان نامه دانشگاهی کتابهای اساتید بزرگی همانند ذهتابی و هیئت و همچنین نشریاتی همانند ویژه نامه جنبش دانشجویی آذربایجان (نشریه آراز دانشگاه تبریز)، ترکها و ایران (ویژه نامه دانشجویان علم و صنعت) را به عنوان منبع تحقیق معرفی نموده اند. این مقاله از سایت استاد راهنمای ایشان دکتر فکوهی گرفته شده است.


چکیده

این رساله، به بررسی ابعاد عملکرد و فعالیتهای انجمن های غیر دولتی آذری زبان شهرستان تهران پرداخته است . هدف این بررسی ارائه توصیفی از هویت آذربایجانی بر مبنای تعریفی است که اعضای انجمن های غیردولتی مورد مطالعه این پژوهش عرضه می کنند . در واقع این بررسی در پی پاسخ دادن به این سئوال است که هویت آذربایجانی با چه ویژگی های فرهنگی ، زبانی ، سیاسی ، جغرافیایی و ... از سوی اعضای انجمن های غیر دولتی تعریف می شود . به این منظور ، هویت آذربایجانی تحت شش فاکتور هویتی شامل فاکتورهای زبانی ، جغرافیایی ، فرهنگی ، سیاسی ، تاریخی ، ملی/ قومی ، دسته بندی و از زبان اعضای انجمن های غیردولتی توصیف شده اند . ضرورت و اهمیت این بررسی به کارکرد انجمن های غیر دولتی بازمی گردد که به عنوان نهاد واسط میان دولت و مردم ، در تصمیم گیری ها و مدیریت اجتماعی و فرهنگی دولت ها تأثیر گذارند . بنابراین شناخت صحیح و علمی از مطالبات و اهداف انجمن های غیردولتی ، می تواند از یک سو دولت را در ساماندهی و پاسخ گویی به این مطالبات یاری کند و از سوی دیگر ارزیابی علمی اعضای انجمن ها از اهداف و عملکردهای خود را سرعت بخشد . روش مطالعه این پژوهش کیفی ( میدانی ) بوده است و رویکرد تحلیل داده ها بر مبنای رهیافت های انسانشناسی فرهنگی اتخاذ گردیده است . از آنجایی که این بررسی به موضوعات و مسائل قومی مربوط می شود ، می توان آن را در زمره مطالعات انسانشناسی قومی محسوب کرد.

کلید واژگان ؛

آذربایجان ، انجمن های غیر دولتی ( NGO ) ، هویت گرایی ، فاکتورهای هویتی ، قومیت، ملیت ، سواد قومی و ....

خلاصه رساله

1- طرح مسأله

انجمن های غیر دولتی ، از جمله نهادهایی هستند که با اهداف و کارکرد های تعریف شده ای در سطح جامعه تشکیل می شوند . این انجمن ها می توانند در برجسته کردن مسائلی که در سطح جامعه هنوز اظهار نشده اند تاثیر گذار باشند . انجمن های غیر دولتی آذربایجانی ها ، از جمله انجمن های هستند که در دو حوزه فرهنگی و سیاسی فعالیت می کنند . این انجمن ها در شهرهای مختلفی وجود دارند، اما انجمن های غیر دولتی ای که در این مقاله به طور ویژه مورد مطالعه قرار می گیرند ، انجمن های غیر دولتی آذربایجانی ای هستند که در سطح شهر تهران مشغول به فعالیت می باشند . انجمن هایی که در آنها ، طی انجام فعالیتهایی ، هویت قومی مردم ترک زبان ایران بازتولید می شود . در این تحقیق ما به دنبال یافتن پاسخی برای این سئوال هستیم که ، در انجمن های غیر دولتی آذربایجانی ها در تهران ( در سه نمونه انجمن غیردولتیِ ؛ خانه فرزندان آذربایجان ، جمعیت جوانان آذرتوپراق و مؤسسه غیردولتی ستارخان ) هویت آذربایجانی ، چگونه معرفی می شود . از طرف دیگر ، این بررسی در پی پاسخ به این مساله است که چه نوع شناخت هایی از هویت قومی مردم آذربایجان ، در انجمن های غیر دولتی عرضه می شود و این بازنمود هویتی چه نسبتی را با گفتمان فعالین قومی ، گفتمان آکادمیک ، گفتمان روشنفکری ، گفتمان دولتی و دیگر گفتمانهای موجود در ایران برقرار می کند و از طرف دیگر مخاطبان این گفتمان ها ، چگونه این شناخت ها را در اندیشه و رفتارهای عینی خود تعبیر و تفسیر می کنند ؛ به این ترتیب ، هدف نوشته حاضر ، مطالعه ای انسان شناختی در بدست دادن توصیفی دقیق از اهداف و عملکردهای انجمن ها در تعریف هویت آذربایجانی می باشد .
بخش عمده پاسخگویان این بررسی را ، اعضای اصلی و عادی انجمنهای غیر دولتی آذربایجانی تهران و تعدادی را نیز مخاطبان این انجمن ها ، یعنی کسانی که به نحوی با اعضا و فعالیت های این انجمن ها در ارتباط بوده و احیاناً همکاری می کنند ، تشکیل داده اند . به این منظور ، برای مطالعه موضوع حاضر ، به بررسی سه سطح از داده ها ، پرداخته ام . سطح اول داده ها ، از طریق مطالعه عملکرد ها و فعالیت های سازمانی این سه انجمن ، که از بدو تاسیسشان اجرا شده است - و یا اینکه جزو اهداف و برنامه های آتی این انجمنها ، بوده و قرار است اجرا شود – بدست آمده است .سطح دوم داده ها ، که البته مهمترین سطح داده های این بررسی محسوب می شود ، داده ها و اطلاعات بدست آمده از اعضای اصلی و عادی این انجمن ها بوده و سطح سوم داده ها ، مربوط به یافته هایی بوده که از طریق مخاطبان انجمنها بدست می آید . منظور از مخاطبان انجمن ها نیز ، افرادی هستند که عضو این انجمنها نیستند ، ولی به عنوان آذربایجانی با این انجمن ها همکاری دارند و با اعضای انجمنها در ارتباط می باشند.

ضرورت و اهمیت این مطالعه ، در واقع به اهمیت توجه به مسائل و بحرانهای قومی در ایران باز می گردد . با توجه به اینکه ایران کشوری چند قومیتی است و مطالبات قومی در نیم قرن اخیر به شدت رو به افزایش بوده و این مساله در ایران هم قابل مشاهده است ، لذا ضروری است تا با توصیف وشناختی صحیح و اصولی از مختصات فرهنگی و سیاسی این انجمن ها و اهداف و کارکردهای آنها ، برنامه ریزان فرهنگی را در پاسخگویی صحیح به این مطالبات یاری کرده ، و آنها را در جریان پویایی هویتی که شکلی از تعامل و اجماع هویتی میان اقوام متعدد ساکن ایران است قرار دهیم. با توجه به اینکه انسان شناسی در صدد تعدیل و مدیریت تغییرهای فرهنگی در سطوح محلی و بالتبع جهانی است ، لذا شناختی میان فرهنگی ( بین الاذهانی ) از این جریان ها و از طرفی فیلترینگ بومی عناصر بیگانه ای که از سطوح کلان ملی و جهانی ، وارد فضاهای محلی می شوند ، می تواند در تحقق اجماع فرهنگی ، که در آن هیچ جریان فکری ای در انفعال به سر نمی برد ، تاثیر گذار باشد .

2- مقدمه ای درباره انجمن های غیر دولتی

انجمن های غیر دولتی یا ( NGO ) ها مخفف عبارتNone Govermental Organization می باشد که به معنای سازمان غیر دولتی است . عبارت "سازمان غیر دولتی" نخستین بار از سال 1945 توسط سازمان ملل متحد و به دلیل احراز تفکیک در منشور جهانی اش میان حقوق مشارکتی برای سازمان های دولتی معین شده برای انجام وظیفه در سطح ملی و سازمان های خصوصی که به منظور اداره اموری در سطح بین المللی ایجاد شده بودند، به کار برده شد ( منصوری : 1384 ) . با این وجود مدت دو دهه است که اصطلاح NGO در فرهنگ جهانی بوجود آمده است. NGO ها طیف وسیعی از سازمان ها را در بر می گیرد؛ سازمان هایی که در شکل و فرم سازماندهی ، ترکیب اعضا، نوع فعالیت ، اهداف و چیزهای دیگر با یکدیگر تفاوت های بسیاری دارند. از سازمان های خیریه محلی گرفته تا سازمان های وسیعی که در سطح بین المللی فعالیت می کنند. بدیهی است که نمی توان همه آنها را با یک دید نگاه کرد ( صدیق : 1384 ) اهمیت سازمان های غیر دولتی در کشورهای عقب مانده و یا کشورهای رو به توسعه ای مانند ایران، بیش از هر چیز شاید به توانایی سازمان هائی از این دست برای فرهنگ سازی در بنیادین ترین بخش های جامعه مربوط باشد. ( منصوری : 1384 ) .ورود به عرصه کارآمد سازی سازمان های غیر دولتی در هر کشوری، می تواند راه گشای توسعه مدنی از طریق دسترسی به لایه های زیرین اجتماع باشد. این امر برای حیات چنین نهادهائی از اهمیت خاص برخوردار است، چراکه تنها وجه ممیز و قابل اطمینان سازمان های غیر دولتی در مقابل همتایان دولتی خود، همان دسترسی بی واسطه و واقعی این نهادها با افراد جامعه است. از آن جائی که افراد یک جامعه به گونه ای شرکای اصلی چنین نهادهائی می باشند و لازم است در سرنوشت آنها منشاء تأثیر واقع شوند، ایجاد، راه اندازی و به کارگیری روش های مشارکتی در سطح جامعه برای بقای این سازمان ها ضروری خواهد بود. تمرین برای ایجاد فرهنگ مشارکت، خود منجر به شکل گیری وسیع فرهنگ مردم سالاری و روش های مردمی اداره مؤسسات غیر دولتی می باشد . ( همان ) . امروزه تقریباً در تمام کشورهای توسعه یافته ، سازمان های غیر دولتی جایگاهی پر ارزش در نزد مردم دارند و ماهیت آنها به گونه ای است که روز به روز نقش پررنگ تری در حیات اجتماعی و در برنامه ریزی های این کشورها به خود اختصاص می دهند (فکوهی: 1383 : 543 ) . در ایران تشکل های غیر دولتی با نام هایی متعددی نظیر : « انجمن » ، « بنیاد » ، « تشکل » ، « جامعه » ، « جبهه » ، « جمعیت » ، « خانه » ، « دفتر » ، « سازمان » ، « ستاد » ، « سرای » ، « شبکه » ، « شرکت » ، « شورا » ، « کانون » ، « گروه » ، « مؤسسه » ، « مجتمع » ، « مجمع » ، « مرکز » ، « هیئت » و ... فعالیت می کنند ( فکوهی : 1383 : 544 ) . انجمن های غیر دولتی قومی ، یکی از این نوع انجمن ها می باشند که با هدف های فرهنگی و اجتماعی ای که دنبال می کنند ، سعی در ایجاد انسجام هویتی و فرهنگی اقوام ایرانی برای تعامل با فرهنگ مرکز ( ملی ) ، و از طرف دیگر تاکید بر منحصر به فرد بودن فرهنگ های قومی در برابر این فرهنگ ( مرکز = ملی ) و نیز انعکاس مطالبات فرهنگی و سیاسی این اقوام از مجاری نهادهای مدنی و حقوقی دارند .با وجود محدودیت های امنیتی ای که در تشکیل انجمن های غیر دولتی فعال در زمینه های حقوق قومی ، در ایران وجود داشته و دارد ، لکن در این پژوهش تلاش شده تا عملکردها و اهداف معدود انجمن های قومی ( آذربایجانی ) تهران ، با توجه به مختصات های عمومی این نوع انجمن ها که پیشتر ذکر شد ، مورد بررسی قرار گیرد.


3- رهیافت های نظری پژوهش

مارکو مارتینیلو مکاتب قومیت شناسی را به دو گروه اصلی طبیعت گرا و جامعه گرا تقسیم می کند . از نظراو ، اگر چه طبیعت گرایی به دلیل ذات گرایی و طبیعت گرایی به جای توجه به نقش نیروهای اجتماعی ، در مکاتب اجتماعی جایی ندارد ، لکن از آنجه که گفتارهای طبیعت گرایانه درباره قومیت سایر نظریه ها را در این زمینه به چالش می طلبند ، بررسی آنها ، زنجیره استدلالی شان و مدعاهایشان الزامی است . در نظریه های طبیعت گرا ، مارتینیلو به انسان شناسان جامعه شناسانی چون کیلفور گیرتز و ادوارد شیلز اشاره می کند که تلاش کرده اند " قومیت " و " نژاد " را به گونه ای در نظریه های جامعه شناسانه ادغام کنند . گیرتز و شیلز هر دو به نوعی این مفاهیم را در زمره مفاهیم " اولی " ( Primordial ) قرار می دهند که در واقع در زمره عوامل شناسایی ای همزاد با افراد به شمار می رود : افراد با قومیت شان به دنیا می آیند .
اما در نظریه های جامعه گرا در مورد قومیت ، ایستا نبودن ، انعطاف پذیر بودن ، تاریخی بودن ، وابسته بودن به جریان های خرد و کلان اجتماعی ، تعلق به فرهنگ سیاسی و غیره عواملی هستند که اولویت دادن به آنها مکاتب مختلف جامعه گرا را در ارتباط با مفهوم قومیت هم به یکدیگر شبیه می سازد و هم از یکدیگر منفک می کند و در نتیجه می تواند به عنوان معیاری برای دسته بندی این مکاتب به کار رود ( ثقفی : 1384 : 143-142 ) . آنتونی اسمیت نیز به دو رویکرد 1- اصل گرایی و 2- ابزار اشاره می کند .به نظر او اصل گرایان قومیت را ناشی از پیوندها و احساس های " اصیل " و حتی " ذاتی " و " طبیعی " می دانند که فراتر از مقاطع زمانی قرار می گیرد و به یک معنی می توان گفت که همواره وجود داشته اند . این گرایش خود شامل دو گروه می شود : اصل گرایان تند رو و سپس اصل گرایان میانه رو ؛ گروه اول قومیت را نوعی پیوند می دانند که جنبه جهان شمول و طبیعی داشته و آن را می توان با روابط خویشاوندی یا زبان مقایسه کرد . این گرایش کمتر مورد قبول نظریه پردازان و پژوهشگران است ، اما بسیاری از گروه های سیاسی ملی گرا بدان تمایل دارند زیرا می توانند به این وسیله ، برجسته کردن مفاهیم قومی و اولویت دادن به آنها را در انتخاب های سیاسی – اجتماعی خود توجیه کنند .
اما اصل گرایی در نوع میانه رو ، قومیت را نوعی پیوند می داند که حاصل فرآیند مشارکت و همزیستی میان اعضای یک گروه اجتماعی است . در واقع در اینجا قومیت نوعی پنداشت و باور عمومی به گذشته ای مشترک ، منشا مشترک ، نهادها ، نشانه ها ، نمادها ، سنت ها وارزش های مشترک ، معنی می دهد که در یک فرآیند زمانی طولانی شکل می گیرد . این تفسیر از قومیت بیشتر برای انسان شناسان قابل قبول بوده است زیرا برجهان بینی نمادین و ذهنی انسان ها تکیه می زند و قومیت را به شکلی پویا ( دینامیک ) تر از گرایش نخست تحلیل می کند.

گرایش دیگر " ابزار گرایی " است که در آن قومیت یک مفهوم "ذاتی" و " طبیعی " و حتی لزوماً یک نوع اشتراک در باورهای ذهنی در درازمدت به حساب نمی آید ، بلکه نوعی وسیله یا ابزار شمرده می شود که برای دست یابی به هدف های دیگری مورد استفاده قرار می گیرد . این هدف ها عمدتاً هدف های سیاسی و اقتصادی هستند . بنابر این ، رویکرد ابزارگرا ، قومیت را مفهومی مدرن به شمار می آورد که همچون ملیت ابداع شده است ( برتون : ضمیمه یادداشت مترجم: 1380 : 237-236 ) . در پژوهش انجام گرفته ، بر هر دو بعد رهیافت طبیعی و ابزار گرا توجه شده است . به این ترتیب تعاریفی که اعضای انجمن های از هویت آذربایجانی ارائه می دهند ، به طور عمده بر مبنای این دو رویکرد تبیین شده اند.


4- هویت آذربایجانی و رویکرد NGOهای آذربایجانی نسبت به آن

در پژوهش انجام گرفته، سعی شد تا انجمن های غیردولتی مورد مطالعه ، از میان نمونه هایی باشند که عمده فعالیت هایشان فرهنگی بوده و در واقع در پی تعریفی فرهنگی از هویت و قومیت آذربایجانی هستند . به عبارتی دیگر ، سعی شد ، تا با مطالعه دقیق روی اساسنامه های تدوینی این انجمن ها ، NGO هایی انتخاب شوند که در حوزه فرهنگی فعالیت داشته و زمینه هایِ سیاسی ، اقتصادی و ... ، فرعِ اهداف شان محسوب می شوند . انجام مصاحبات و نیز مشاهدات میدانی ، کمک نمود تا محقق ، فاکتورهایی فرهنگی متعددی را از میان فعالیت های اعضا استخراج کند که به نوعی بازنمود هویت آذربایجانی از منظر انجمن ها بود ؛ به عبارتی ، این فصل از تحقیق – که البته مهمترین فصل هم می باشد – به نوعی ، پاسخ به سئوالات تحقیق بوده که به طور مجزا و تحت رده بندی هایی که به فاکتورهای فرهنگی مختلفی تقسیم شده است ، اهداف و عملکردهای این انجمن ها را مورد تحلیل قرار داده و نهایتاً به این نکته پرداخته است که این انجمن ها چه تاثیری در برداشت های هویتی مخاطبان خود ، از فرهنگ بومی و در نتیجه چه تاثیراتی بر اجتماع فرهنگی – قومی این مخاطبان دارد و از طرف دیگر این انجمن ها ، چه نسبتی را میان اعضا خود و مخاطبان ، از نظر تاثیر گذاری و هم فهمی فرهنگی برقرار می کنند . در یک تقسیم بندی جامعه شناختی ، هویت دارای ابعاد مختلفی است که به عنوان شاخص های هویت یابی مطرح می باشند ؛ اما در این پژوهش برای مطالعه هویت آذربایجانی ، تقسیم بندی مفصل تری از ابعاد این هویت ارائه داده شده و این ابعاد را تحت 6 فاکتور هویتی خرد مورد بررسی قرار داده ایم . به این ترتیب ، تلاش شده است ، تا جزئی ترین ابعاد و فاکتورهای هویتی آذربایجانی نیز که به نوعی در تعریف هویت آذربایجانی می توانند به کار آیند ، مورد مطالعه قرار گیرند . در ادامه به توضیح این فاکتورها می پردازیم ؛


4-1- هویت آذربایجانی و فاکتورهای زبانی

فاکتور زبان و مطالبات زبانی یکی از مهمترین و قابل توجه ترین فاکتورهای مورد بحث در انجمن های غیر دولتی آذری زبان می باشد . این فاکتور ، بیشتر از سایر فاکتورهای هویتی در تعیین هویت آذربایجانی دخیل است و از این رو فعالان این انجمن ها بیشترین بخش از فعالیت های فرهنگی خود را صرف توسعه زبان آذری و مطالبات زبانی از دولت می نمایند . فعالان این انجمن ها به خوبی آگاهند که مهمترین عامل تزلزل و آسیب پذیری این زبان ، که روز به روز دامنه آن گسترده تر می شود ، شفاهی بودن بازتولید این زبان در ایران است . به عبارت دیگر ، تا زمانی که این زبان در ایران به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شود ، روز به روز از ساختارهای مستحکم زبانی خود فاصله گرفته و بعید نیست حتی به سطوح گویشی تقلیل یابد ؛ لذا کتابت زبان آذری و آموزش کتابت آن در راس برنامه های این انجمن ها قرار دارد . در ادامه بحث از فاکتورهای زبانی ، اعضای انجمن ها ضمن نقد سیاست های زبانی رسانه های ملی و استانی ، معتقدند که این رسانه ها باید نسبت به زبانهای محلی توجه خاصی داشته باشند.

4-2-هویت آذربایجانی و فاکتورهای جغرافیایی ( فیزیکی ، معنایی )

در بحث از فاکتورهای جغرافیایی ، این سئوال مطرح می شود که اساساً در این گونه انجمن ها ، مرزهای حوزه فرهنگی خاصی که قومیت در داخل آن تعریف می شود ، چگونه مشخص می گردد . به عبارت دیگر ، در بحث از فاکتورهای جغرافیایی ، شناخت های فرهنگی ما از یک قومیت ، میانِ خاک از یک سو و معنا از سوی دیگر در نوسان است . بازه هویت قومی بسته به مرزهای خاکی (=جغرافیایی) و مرزهای معنایی آن تعریف می گردد. این مرزها تحت نام های یکسانی قرار می گیرند که بعضاً در تحلیل های اجتماعی ، ابهاماتی را به وجود می آورند؛ در این بخش سعی شد تا به این مساله توجه شود که این انجمن ها ، چه تعریفی از آذربایجان و آذربایجانی به مخاطبان خود ارائه می کنند . نتیجه این بود که ، هویت آذربایجانی در عین آنکه از نظر جغرافیایی مهم و وابسته به خاک ، شمرده می شود ، لکن این هویت بیشتر از آنکه با مرزهای جغرافیایی آذربایجان تعریف شود ، بیشتر به مرزهای ذهنی آن واژه ارجاع داده می شود که در آن مؤلفه های زبانی سهم عمده ای دارند . به عبارتی دیگر ، از نظر فعالان این انجمن ها ، اگرچه سکونت در آذربایجان ، می تواند به هویت آذربایجانی ، شکل دهد ، لکن در خارج از مرزهای جغرافیایی آذربایجان هم ، در صورتی که مرزهای ذهنی و از جمله مولفه های زبانی و ... حفظ شوند ، این هویت می تواند انسجام خود را حفظ کند . به طور خلاصه می توان گفت که انجمن های غیر دولتی ترک زبان در تهران ، مفهومی معنایی از هویت آذربایجانی را مد نظر دارند و بنابراین مخاطبان این انجمن ها علاوه بر آنکه می توانندآذری های ساکن آذربایجان باشند ، شامل گروه های گسترده ای از آذری های ایران می شوند که شاید محل سکونت شان فرسنگ ها از خاک آذربایجان فاصله داشته باشد . این بدان معنی است که تفکیک میان خود و دیگری در این انجمن ها ، بر مبنای همسانی معنایی است و نه همسانی جغرافیایی . خود ها، گروه هایی را شامل می شوند که دارای زبان یکسان باشند و دیگری گروه هایی هستند که زبان متفاوتی دارند و لذا مخاطبان درجه اول این انجمن ها محسوب نمی شوند .

4-3-هویت آذربایجانی و فاکتورهای فرهنگی

در این مجموعه فعالیتها می توان بر تاکید اعضای انجمن ها بر فرهنگ ، آداب و رسوم و هنرهای قومی مردم آذربایجان اشاره کرد . انجمن ها مبادرت به برگزاری کنسرت های آذربایجانی در تهران می نمایند و در آن علاوه بر اعضای انجمن از طیف وسیعی از مخاطبان این انجمن که شامل خانواده های آذربایجانی های ساکن تهران نیز هستند ، دعوت می شوند که در این نوع مراسمات شرکت کنند. از دیگر فعالیت های فرهنگی این نوع انجمن ها ، ایجاد گروه های بحث در رابطه با تاریخ ، فرهنگ و ادبیات آذربایجان می باشد . اعضای این انجمن ها در گروه های ادبی ( شعر و رمان به زبان آذری ) نیز فعالیت دارند که بارزترین نمود آن در چاپ این گونه آثار در نشریات این انجمن ها می باشد . در بحث از اسطوره های فرهنگی آذربایجان نیز ، اعضای انجمن ها به اسطوره ده ده قورقود اشاره می کنند . به نظر این افراد ، این کتاب ، یکی از شاهکارهایی است که می توان در اسطوره شناسی فرهنگی مردم آذربایجان ، به آن افتخار کرد .این کتاب ، متضمن بسیاری از بن مایه های اساطیری فرهنگ آذربایجانی است ، به طوری که بسیاری از روایت های اسطوره ای آذربایجان ، از داستان های این کتاب الهام گرفته اند . به طور مثال ، عنصر « گرگ » یا « گرگ خاکستری » از میان اسطوره های ده ده قورقود استخراج می شود که از نظر اعضای انجمن ها ، این عنصر هم به لحاظ اسطوره شناختی و هم به لحاظ نمادین ، برای هویت آذربایجانی مورد تعریف انجمن ها ، بسیار معنادار است . از منظری دیگر ، اعضای انجمن ها و به طور کلی نخبگان ناسیونالیست آذربایجانی ، معتقدند که در فرهنگ آذربایجانی ، ویژگی های منحصر به فردی وجود دارند که باید شناسانده شده و حفظ گردند . اما مسأله ای که وجود دارد این است که ، جریانی که آنها بدان «شوونیسم فارس» مام می دهند، مانع از مطرح شدن فرهنگ آذربایجانی که شامل زبان ، موسیقی ، فولکلور ، هنر و ... است ، می شود . به اعتقاد این افراد ، جریان فرهنگی مزبور ، یکی از موانع عمده رشد و توسعه نمادها و عناصر فرهنگی آذربایجان بوده و هست که تلاش دارد تا تمامی آثار فرهنگی مربوط به دیگر اقوام ایرانی را در سایه خود محو و مستحیل کند . اعضای این انجمن ها ، طی مصاحبه های که با آنها انجام گرفت ، به معرفی مختصات و ویژگی های جریان شوونیستی فارس می پرداختند و بر لزوم مقاومت فرهنگی آذربایجانی ها در برابراین جریان انحصار طلب تاکید می نمودند.


4-4- هویت آذربایجانی و فاکتورهای تاریخی ( تاریخنگاری)

در بحث از فاکتورهای تاریخی ، فعالان انجمن های غیر دولتی ترک زبان در تهران ، اعتقاد بر این دارند که در روایت تاریخ ایران و به خصوص تاریخ معاصر آن باید تجدید نظر صورت گیرد . به عبارت دیگر تاریخ معاصر ایران ، و قضاوت آن در باب وقایعی که در آذربایجان صورت پذیرفته اند ، محصول و نوشته تاریخ نگاران درباری بوده اند که در جهت نشان دادن آن وقایع به نفع منافع درباری و از طرفی پروژه یکسان سازی فرهنگی نگاشته شده اند . فعالین این انجمن ها ، در نقد تاریخ باستان ایران نیز به نکات مهمی اشاره می کنند ؛ به نظر آنها ، تاریخ باستان ایران نه محصول تحقیق و نگارش مورخان بی غرض ، بلکه محصول مورخان اروپاییِ شرق شناس و از سویی مورخان داخلی نامطلع می باشد ؛ چرا که شرق شناسان اروپایی به جای آنکه تمدن های پیش مادی ایران نظیر ماننا ، اورارتو ، قوتی ها ، لولوبی ها و ... را که قبل از آریایی ها در ایران می زیسته اند ، به عنوان بخشی از تاریخ ایران در کتاب هایشان بگنجانند ، آنها را حذف نموده و تاریخ ایران باستان را بر مبدأ حکومت هخامنشیان ( = ماد=آریایی ) قرار داده اند که عمدتاً پارس بوده اند . این در حالی است که برآورندگان تمدن های کهن جغرافیای ایران و بین النهرین ، تا پیش از ورود آریائیان به این نواحی اساساً عبارت از دو گروه قومی سامی و آسیانیک ( التصاقی زبان ) بوده اند و با نادیده گرفتن آنان ، در واقع تاریخ دیرین ترکان ایران ، نیز ، نادیده گرفته می شود (زهتابی : مقدمه مترجم : 1384 : 9.(

4-5- هویت آذربایجانی و فاکتورهای سیاسی

در بحث از فاکتورهای سیاسی هویت آذربایجانی ، اعضای انجمن ها به مواردی اشاره می کنند که موجب شده است تا مساله هویت در آذربایجان سیاسی گردد . مورد اول ، پیشینه قومی جریان های سیاسی آذربایجان بوده است که به نحوی در سیاسی کردن هویت آذربایجانی دخیل بوده اند . اعضای انجمن ها در این باره به انقلاب مشروطه و ماهیت محلی گرای آن اشاره می کنند که در قانون انجمن های ایالتی و ولایتی متبلور می شود . اگرچه در محتوای محلی گرایانه انقلاب مشروطه گاه اختلاف نظرهایی میان اعضای انجمن های غیر دولتی آذربایجانی وجود دارد ، با این وجود قاطبه اعضای این انجمن ها معتقدند ، هر چه از مشروطه به دوران معاصر نزدیک می شویم ، حرکت ها و جنبشهای سیاسی آذربایجان بیشتر و بیشتر رنگ و بوی قوم گرایانه به خود می گیرد . از جمله ، قیام خیابانی ، حکومت فرقه دموکرات آذربایجان ، غائله شریعتمداری و نهایتاً جریان هویت گرای معاصر آذربایجان به نوعی در سیاسی کردن هویت آذربایجانی بی تاثیر نبوده اند . یکی دیگر از دلایل سیاسی شدن هویت آذربایجانی ، توجه نخبگان قومگرای آذری به مسائل اقتصادی آذربایجان و تلاش در جهت تبعیض آمیز نشان دادن سیاست های اقتصادی دولت مرکزی در قبال این منطقه می باشد . به لحاظ نظری ، یکی از مهمترین دلایل سیاسی شدن مسأله قومیت ، توجه نخبگان سیاسی یک قوم به مسائل و مشکلات اقتصادی منطقه سکونت آن قوم و تلاش برای ایجاد حس محرومیت نسبی در آن قوم ، از طریق مقایسه وضعیت رفاهی و اقتصادی آن قوم با اقوام و مردمان مناطق دیگرِ کشور باشد که از نظر اقتصادی در شرایط بهتری نسبت به آن قوم به سر می برند . از نظر فعالین این نوع انجمن ها ، تبعیض های اقتصادی دولت مرکزی از دوره پهلوی آغاز شده و بعد از انقلاب نیز دنبال شده است و این عامل یکی از مهمترین عوامل مهاجرت آذربایجانی ها به استان ها مرکزی کشور برای بدست آوردن فرصت های شغلی بوده است . بنابراین یکی از اهداف این انجمن ها ، نقد سیاستهای اقتصادی دولت در قبال آذربایجان می باشد که تلاش دارد تا این مسأله را سیاسی نشان دهد . مورد دیگر در سیاسی شدن هویت آذربایجانی ، نخبگان آذری و تلاش آنها برای بحرانی جلوه دادن هویت آذربایجانی بوده است . اگرچه نخبگان آذربایجانی ( چه نخبگان ایرانگرا و چه نخبگان قوم گرا ) ، بندرت به طور مستقیم دست به عمل سیاسی در قبال سرکوب سیاسی هویت محلی و یا سیاسی نمودن هویت های محلی نموده اند ، با این حال نظریات و مباحثی که این نخبگان در قبال مسأئل ملی و قومی داشته اند ، به نوعی به سیاسی شدن مسائل قومی از جمله در آذربایجان دامن زده است . به نظر اعضای انجمن ها ، منازعات میان قومی در آذربایجان ( از جمله میان ترک ها با ارمنی ها و کردها ) نیز در سیاسی شدن هویت آذربایجانی تاثیر داشته است ؛ در واقع ، هویت آذربایجانی ، اگرچه از لحاظ فرهنگی توسط جریانی به نام جریان شوونیستی در کشور تهدید می شود ، لکن ، از نظر سیاسی ، این هویت و جغرافیای سرزمینی آن ، به واسطه برخی از اقوام ساکن در آذربایجان نیز مورد تهدید است . این افراد ، به طور عمده به دو قومیت غیر ترک زبان ساکن در آذربایجان ، یعنی کردها و ارمنی ها اشاره می کنند ، و معتقدند که این دو قومیت ، به واسطه یکسری از اقدامات سیاسی و موضع گیری های نظری نخبگانشان ، می توانند در آینده به عنوان تهدیدی جدی برای هویت آذربایجانی به حساب آیند . به هر ترتیب ، تلاش برای ایجاد نوعی حس تهدید از جانب اقوام غیر آذری ساکن آذربایجان ، توسط نخبگان آذری از یک سو ، و تحرکات و موضع گیری های برخی از نخبگان سیاسی اقوام مزبور در راستای اجرای برخی اهداف توسعه طلبانه در قبال جغرافیای سرزمینی آذربایجان از سوی دیگر ، دست به دست هم می دهند تا به هویت آذربایجانیِ در خطر ، حساسیتی سیاسی بخشند . نکته آخری که در مقوله فاکتورهای سیاسی هویت آذربایجانی باید به آن اشاره کرد ، نقش نیروهای فراملی ( بین المللی و منطقه ای ) از جمله شوروی سابق و عثمانی ( ترکیه ) در دامن زدن به تحرکات محلی گرایانه در آذربایجان می باشد . اوج دخالت شوروی در آذربایجان و تحرکات قومی در این منطقه ، در واقع به دهه بیست و تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان باز می گردد که تلاش داشت تا با یک برنامه سیاسی، هویت آذربایجانی را متمایز از هویت های دیگر ایرانی نشان دهد . در مورد عثمانی یا ترکیه امروزی نیز نمی توان از نقش ایدولو‍ژی پان ترکیستم ( و بعضاً پان تورانیسم ) ترک های جوان غافل بود که به نوعی هویت آذربایجانیِ ایرانی را به چالش کشید . مطابق تعریفی که ایدولوژی مذکور از هویت آذربایجانی ارائه می داد .

4-6-هویت آذربایجانی و فاکتورهای ملی / محلی

منظور از فاکتورهای ملی و محلی در واقع تقابل دو نوع تعلق قومی در برابر تعلق ملی است . در ادبیات علوم اجتماعی ، معمولاً میان ملیت و قومیت تفاوتهایی قائل می شوند . به طوریکه که داشتن شعور و آگاهی مردم یک اجتماع بر ویژگی های فرهنگی و تاریخی خود ، آنها را تبدیل به ملت می کند و نداشتن این آگاهی باعث می شود تا آنها به عنوان یک قومیت در نظر گرفته شوند . از لحاظ انسان شناختی دو سنت نظری فرانسوی و آلمانی ، در تعریف ملت ، مورد توجه قرار می گیرند . در سنت فرانسوی اقوام بدون دولت را قومیت و اقوام دارای دولت را ملت محسوب می کنند ، در حالی که در سنت فکری آلمانی ، داشتن ویژگی های فرهنگی و زبانی مشترک ، و نیز آگاهی بر این ویژگی ها ، برای ملت بودگی کفایت می کند . اعضای انجمن های غیر دولتی آذربایجانی تعریفی متفاوت از تعلق ملی وهویت ملی عرضه می کنند . از نظر فعالین این انجمن ها ، ملیت ایرانی ، ملیتی متکثر از اقوام متعدد ساکن در ایران و نه حاصل و مساوی یک قوم یا زبان خاص به نام فارسی . بنابراین ، در این انجمن ها نسبت به دولت ملی با تعریف پلورالیسم قومی ، رویکرد مثبتی وجود دارد ، اما مادامی که این هویت ملی برابر با فارسیزاسیون اقوام غیر فارس ایران باشد ، فعالین این انجمن ها تعهدی نسبت به آن نداشته و به نقد آن می پردازند . بنابراین طبیعی است که یکی از نقدهای فعالین این انجمن ها به جریان روشنفکری و حتی بعضاً آکادمیک ایران ، متوجه روایت این گروه از مفهوم هویت ملی باشد . لذا هویت ملی ای که از سوی فعالین این انجمن ها مد نظر است نوعاً متکثر و ناهمگون است که مجموعاً تحت نام هویت ملی ایرانی باید به رسمیت شناخته شود . از سوی دیگر ، اعضای انجمن های غیر دولتی مورد بررسی این پژوهش ، مردم آذربایجان را یک ملت بر می شمارند . به نظر آنها ، آذربایجانی ها بر تاریخ ، زبان و فرهنگ خود شعور و آگاهی دارند ، و بنابراین می توان آنها را ملت محسوب کرد . به این ترتیب ، انجمن ها ، در پی تعریف یک هویت ملی برای آذربایجانی ها هستند

جمع بندی

یکی از شاخصهای توسعه فرهنگی کشورها ، وجود انجمن های غیر دولتی فعال در زمینه های فرهنگی و ... در آن کشورها است . همانطور که در این بررسی اشاره شد ، انجمن های غیر دولتی به عنوان یک نهاد مدرن ، بعد از جنگ جهانی دوم ، توسط سازمانهای بین المللی ( و به ویژه سازمان ملل ) تعریف شدند. انجمن های غیر دولتی ، در دموکراتیزه شدن دولتها سهم قابل توجهی را به خود اختصاص دادند و این مساله از این رو اهمیت داشت که این انجمن ها، به نوعی نیرو و نهاد واسط میان دولت ها و توده مردم بودند که از طرفی نیروی انسانی و پشتوانه های فکری و معنوی خود را از میان فعالین غیردولتی تامین می نمودند و از طرف دیگر در راستای نزدیک و هماهنگ نمودن برنامه های سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و ... دولت ها با زندگی توده مردم به فعالیت می پرداختند .

در این بررسی ، به مطالعه انجمن های غیر دولتی ترک زبان شهرستان تهران پرداخته شد . مطابق یافته های پژوهش، این انجمن ها با اهداف و رویکرد های فرهنگی ، در پی حفظ و بازتولید هویت آذربایجانیدر شهر تهران و ... می باشند . این رویکردها ، از طریق مطالعه و تاکید بر روی فاکتورهای متنوع فرهنگی مربوط به آذربایجان عملیاتی می شوند که در برنامه فعایت اعضای این انجمن ها گنجانده شده اند . به عبارت دیگر اهداف و عملکردهای این انجمن ها که در اساسنامه تاسیس آنها ، تدوین شده اند ، در پی حفظ و بازنمایی هویت قومی مردم آذربایجان از طریق توسعه و بسط فاکتورهایی می باشد که به نوعی در شناخت ، تداوم و بازتولید این هویت تاثیر دارند . هویت آذربایجانی ای که از منظر نوعِ قرائت اعضای این انجمن ها از فاکتورهای مورد بحث ، بازنمایی می شد ، گاه با رویکردهای آکادمیک و یا روشنفکری کشور در قبال آن فاکتورها ، کاملاً متفاوت بود . مثلاً روایتی که فعالین این انجمن ها از فاکتور زبانی آذربایجانی ها داشتند ( وآن مبنی بر اصالت زبان آذری در آذربایجان و آذری نبودن آن زبان بود ) یکی از موارد اختلاف نظر فعالین این انجمن ها با گفتمان های آکادمیک ملی بود که روایت آذری بودن زبان باستان آذربایجان را مقبول تر می داند . اختلاف نظر های دیگری نیز در مورد فاکتورهای هویتی مردم آذربایجان از سوی فعالین و جامعه آکادمیک ملی وجود داشت که در این بررسی به آنها پرداخته شد . اما نکته مهمی که می توان به آن اشاره نمود این بود که اعضای این انجمن ها ، با وجود نقد تاریخی فاکتورهای هویتی مربوط به آذربایجان ، در عین حال تلاش می نمودند تا با درک واقعی تری از شرایط فعلی زبان و هویت آذربایجانی به آسیب شناسی فرهنگی شرایط حاضر بپردازند و لذا یکی از اهداف مهم این انجمن ها ، بیشتراز هر چیز، قرائتی فرهنگی از هویت آذربایجانی بود که در مطالعات و مقالات منتشره آنان در باب زبان ، آداب و رسوم ، فولکلور و هنرهای قومی مردم آذربایجان قابل لمس بود .

نهایتاً باید گفت که به رغم انتظاراتی که از دولت ها در توجه به فرهنگ های بومی و قومی داخل کشورها می رود ، در شرایط فعلی ، به دلایل متعدد، از جمله عریض و طویل بودن دستگاه های دولتی و نیز تمایل ذاتی دولت ها برای بازتولید قدرت و حفظ سیستم موجود ، انجمن های غیر دولتی ، می توانند ، نقش بسیار مهمی را در حفظ و بازتولید فرهنگ های قومی از یک طرف و ارائه درکی فرهنگی و نه سیاسی-امنیتی، از وضعیت اقوام و فرهنگ های محلی ، به دولت ، ایفا کنند.


خلاصه ای از منابع ؛

1. اخباری ، محمد( 1376) بررسی جغرافیایی مرز آذربایجان از دیدگاه سیاسی – امنیتی ، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته جغرافیای سیاسی ، تهران ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
2. برتون ، رولان ( 1380 ) قوم شناسی سیاسی ، ترجمه ناصر فکوهی ، تهران ، نشر نی .
3. پور پیرار ، ناصر ( 1381 ) دوازده قرن سکوت ؛ برآمدن هخامنشیان ، چاپ چهارم ، تهران ، نشر کارنگ .
4. ثقفی ، مراد (1384 ) قومیت در علوم اجتماعی معاصر ،فصلنامه گفتگو ، شماره 43 ، مهر .
5. تبریزلی ، یاشار (1384) ترکها و ایران« موجودیت ، هویت و راهمان »(ویژه نامه نشریه دانشجویان دانشگاه علم و صنعت) ، تهران ، نشر آبتام ( مجمع دانشگاهیان آذربایجانی ) .
6. ثقفی ، مراد (1384 ) قومیت در علوم اجتماعی معاصر ، فصلنامه گفتگو ، شماره 43 ، مهر .
7. جنکینز ، ریچارد (1381) هویت اجتماعی ، ترجمه تورج یار محمدی ، تهران ، نشر شیرازه .
چایلی ، صمد ( 1384 ) هویت و زبان ، تبریز ، نشر اختر .
8. حاجیانی ، ابراهیم ( 1380) " مسئله وحدت ملی و الگوی سیاست قومی در ایران " ، نامه انجمن جامعه شناسی ، شماره 3 .
9. رضا، عنایت الله ( 1372) آذربایجان و اران، تهران، بنیاد موقوفات افشار.
10. زهتابی ، محمد تقی (1384 ) تاریخ دیرین ترکان ایران ، ترجمه و تلخیص علی احمدیان سرای ، تبریز ، نشر اختر .
11. صادقی ، آیدین (1384) جنبش دانشجویی حرکت ملی آذربایجان ، ویژه نامه آراز ( نشریه اجتماعی ، تاریخی و فرهنگی دانشگاه تبریز ، ویژه نامه جنبش دانشجویی آذربایجان ) ، شماره 7و 8 ، بهار .
12. فکوهی ، ناصر ( 1383 ) انسان شناسی شهری ، تهران ، نشر نی .
13. فکوهی ، ناصر و پارساپژوه ، سپیده ( 1380) " شکل گیری هویت فرهنگی دختران نوجوان اسلام آباد کرج ، نامه انسان شناسی ، شماره 1 ، بهار و تابستان .
14. مرشدی زاد ، علی ( 1383 ) ، روشنفکران آذری و هویت ملی و قومی ، تهران ، نشر مرکز .
15. مقصودی ، مجتبی (1380) تحولات قومی در ایران ،تهران، مؤسسه مطالعات ملی .
16. هیئت ، جواد ( 1365) تورکلرین تاریخ و فرهنگینه بیر باخیش ، ضمیمه مجله وارلیق (فصلنامه فرهنگی ترکی ـ فارسی) ، اسفند .
منابع اینترنتی :

- صدیق ، محبوبه ( 1384 ) مطالب مربوط به سازمان های غیر دولتی ، برگرفته از سایت http://www.ifid.de/ifidsite/kritik/Juni/Sasmanhaye_gheiredolati_roshangari.ph
- منصوری ، محمد ( 1384 ) مطالب مربوط به سازمان های غیر دولتی برگرفته از کتاب الکترونیکی سایت مرکز منابع آموزشی و اطلاعاتی برای مدیریت سازمان های غیر دولتی ؛(

0 Comments:

Post a Comment

<< Home