Monday, May 22, 2006



طنین قیام عظیم ملت تاریخ ساز آذربایجان را در تبریز شنیدیم

جمعی از اهالی اسلامشهر، قلعه حسنخان، جاده ساوه


ملت شریف و شریعتمداراسلامشهر، اهالی آزاده و مسلمان قلعه حسنخان، تورکهای شریف جاده ساوه؛

روز اول خرداد ماه بار دیگر تبریز قهرمان حماسه ای عظیم آفرید و سرنوشت تاریخ را تغییر داد. صدها هزار تن از اهالی شهادت طلب این شهر در برابر فاشیستهای تا دندان مسلح فارس و مزدوران آنها بپا خاستند . اخبار تاسف آوری که منتشر شده حکایت از آن دارد که در این عصیان ضد فاشیستی تعدادی از فرزندان برومند آذربایجان شهید و جمعی دیگر مجروح و اسیر شده اند.

همشهریهای عزیز آیا می دانید تبریز صبور به چه دلیل اقدام به چنین قیام خونینی کرده است؟!

در مورخه 22/2/1385، روزنامه دولتی ایران، دراقدامی بغایت نفرت انگیز و چندش آور، تورکهای آذربایجان را هدف مسمومترین و کریه ترین حمله تاریخ مطبوعات قرار داده است. این روزنامه در نهایت بی شرمی با کشیدن کاریکاتور و درج مطلب شدیدا نفرت انگیزی، تورکهای ایران را به سوسکهای نجاست خوار توالتهای فارس تشبیه کرده و توصیه نموده است تا جهت ریشه کن کردن نسل به سرعت درحال افزایش تورکها، فارس زبانها از رفتن به مستراح اجتناب کنند. ننگ ابدی باد بر مروجان این همه ذلالت و رذالت!!!

در حال حاضر به رغم اعتراضات وسیع دانشجویان تورک در سراسر آذربایجان، مسئولین حقیر این روزنامه همچنان برطبل فحاشی و گستاخی می کوبند. در واقع آنها تاکنون به حال خود رها شده اند و بدون کوچکترین دغدغه ای اقدام بی شرمانه صفحه کودک و نوجوان ایران جمعه را توجیه می کنند. در آیات شریفه مختلفی از قران کریم اهانت به اقوام دیگر به شدت ملامت شده و حتی گفته شده است: ویل لکل همزه لمزه....وای بر {کسان}مسخره ای که {دیگران} را مسخره می کنند!

آذربایجانی های آگاه و رنجدیده اسلامشهر!

بخوبی مطلع هستید چگونه از لحظه ای که خانه پدری و دیار مادری خویش را در آذربایجان عزیز، به دلیل فقر و فلاکت ترک کرده و در این محله به شدت محروم ساکن شده ایم شاهد انواعی از توهینها و تحقیرها توسط اراذل و اوباشی بوده ایم که با گفتن رکیک ترین و زشت ترین جوکها، تورکان غیور آذربایجان، این فرزندان رشید کوراوغلو، ستارخان و آیت الله شریعتمداری را «تورک خر» خوانده اند. حتی دنباله این اراذل در قالبی اتو کشیده، در صدا و سیما بعنوان یک ارگان دولتی و کاملا عمومی، لهجه و زبان تورکها را در سریالهای پوچ خود مسخره کرده آنها را انسانهای احمق و نادان و زبان نفهم قلمداد می کنند تا بچه های ما از تورک بودن پدر و مادر خود خجالت کشیده، بی خبر از عظمت تاریخی ملتشان، اصالت پر افتخار تورکی خویش را انکار و با حماقت دیوانه کننده ای خویشتن را فارس معرفی نمایند. نژاد پرستان فارس که چند سال پیش روستاها و شهرهای آذربایجان را به ویرانه تبدیل کرده اند اکنون قصد دارند تا با تشبیه کردن ما به سوسکهای نجاست خوار، امکان نابودی فرهنگی هم زبانان ما را در دیار غربت نیز بیش از پیش فراهم کنند. صبر و حیای بیش از حد ما در برابر این اهانتها و جکهای کثیف ، سبب شده تا آنها پایشان را فراتر از گلیمشان بگذارند و با جسارت وحشیانه ای ما را تشبیه به سوسکهای مدفوع خوار توالتهای فارس کنند. هیهات من الذله!

اهالی شجاع و عاشورایی قلعه حسن خان،

در حال حاضر جوانان محله ما در پی فقر و بدبختی، بیکاری و بی مسکنی و همچنین عدم امکان تحصیل مناسب و ازدواج به موقع، دچار انواع مصائب و بلایا شده اند. برخی از برومندترین جوانان ما در حال فرو رفتن در منجلاب اعتیاد هستند. آیا کسی صدای عدالت طلبانه ما را می شنود؟! اهالی تورک قلعه حسنخان می پرسند: مجریان قانون کجایند؟! چرا دولت عدالت محور ساکت است؟! چرا عاملین چنین توهینات تهوع آوری به چنگال قانون سپرده نمیشوند ؟! چرا مقامات مسئول در برابر رسانه های گروهی مکتوب وعلی الخصوص صدا و سیما از ملت صبور آذربایجان عذر خواهی نمی کنند؟! شاید می پندارند این حق هر شهروند تورک آذربایجان است که مورد اهانت فارسها قرار گیرد و دم بر نیاورد!

تورکهای غیور، متعصب و ظلم ستیز جاده ساوه،

درست از لحظه ای که در سوم اسفند سال 1299 ه. ش.، شومترین کودتای تاریخ ایران به دست رضاخان پالانی و با هدایت و اجرای استعمار انگلیس بوقوع پیوست و نظام سیاسی کشور توسط حاکمان اوباش، مزدور و جلاد پیشه مصادره شد مردم ایران کثیرالمله، دچار بدبختی های بسیار بزرگ ملی گردیدند. اقلیت حاکم بدون اینکه کوچکترین حق فرهنگی و اجتماعی را برای اکثریت محکوم منظور کند اقدام به شکستن نظم طبیعی جامعه ایران و کشتن حرمت ملل و اقوام ممالک محروسه، بخصوص ملت مترقی و حماسه ساز مملکت آذربایجان نمود. با استقرار رژیم کودتایی پهلوی، بلافاصله سابقه درخشان فرهنگی آذربایجانی ها، شان عظیم تاریخی تورکها و نظام قدرتمند اقتصادی مملکت آذربایجان آماج تیرهای بخل و حسد فرومایگان دست نشانده قرار گرفت و به این ترتیب درخشش ملی سرزمینی که روزگاری فانوس نورانی تمدن شرق محسوب می شد رو به افول نهاد. حتی به دستور جلادشاه پهلوی، در 60 سال پیش، لشکر جرار تهران به حکومت ملی آذربایجان حمله کرد و سیاهترین و خونین ترین و وحشتناکترین و نفرت انگیز ترین قتل عام قرن گذشته را در روستاها و شهرهای مظلوم آنا وطن محبوب ما براه انداختند و نزدیک به 100 هزار نفر از مردم بی گناه و بی پناه را در خانه و مسجد و مدرسه و بازار قتل عام کردند. آنها آمده بودند تا مملکت آذربایجان را قطعه قطعه کنند، غرورش را تحقیر نمایند، اهالی وطن دوستش را آواره کنند و در یک کلام کمر آذربایجان را بشکنند.

اما به رغم همه این مصایب و شداید، آذربایجان همچنان زنده و قوی بود. بگونه ایکه با قیام عظیم و سرنوشت ساز 29 بهمن در تبریز، این کمر پهلوی بود که شکسته شد. انقلاب پیروز گردید و قرار بر این شد تا حکومتی مبتنی بر اسلام ناب محمدی بر سراسر ایران حاکم گردد و با فقر و فساد و تبعیض بصورت همه جانبه و بی وقفه ای مبارزه شود. اصول 15 و 19 قانون اساسی اجرا گردد تا تورکها و دیگر ملل و اقوام غیر فارس ایران نیز قادر شوند همانند فارس زبانها به زبان شیرین مادری خود بخوانند و بنویسند. اما امروزه نه تنها هیچ اعتنایی به حداقل حقوق انسانی شهروند آذربایجانی نمیشود بلکه سیل لجنی از توهین و تحقیر و تحریف در کتب درسی، برنامه های صدا و سیما و مطالب مطبوعات، علیه بزرگترین اکثریت قومی این کشور در جریان است. عجبا اکنون کار بجایی رسیده است که سی و پنج هزار ارمنی مسیحی بر سی و پنج میلیون آذربایجانی مسلمان و شیعه رسما برتری یافته اند! این در حالی است که اکنون فقط تعداد شهدای آذربایجان در جنگ هشت ساله ایران و عراق ده برابر جمعیت امروز ارامنه ایران است . توهین متعفن روزنامه ایران در صفحه ای که از بالا تا پایین ان آلوده به کثافت مستراح است خود حکایت سطح فرهنگ و نوع گرایش افراد مریض الاحوالی است که رویای تحقیر و تضعیف آذربایجان را در ذهن مجنون خویش می پرورانند.

ما برخی از اهالی اسلامشهر، قلعه حسنخان و جاده ساوه ضمن اعلام همبستگی با همه دانشگاهیان در حال قیام تهران و سراسر آذربایجان و اظهار انزجار از سیاستهای مبتنی بر تبعیض(آپارتاید) فرهنگی در کشور، اقدام به شدت نفرت انگیز روزنامه ایران را محکوم کرده خواستار توقیف روزنامه ایران، محاکمه و اشد مجازات متهمین، برکناری عاملین و قاصرین، عذرخواهی و عزل وزیر ارشاد، توقف کامل تبعیضات فرهنگی و اجتماعی علیه آذربایجان در رسانه های گروهی و کتب درسی و تکریم شان، مقام و زبان تورکها و آذربایجانیها در رادیو و تلویزیون هستیم.

دیگر صبر بس است!

عصاره دین ما مبارزه با ظلم است.

بی شک ما ضمن حمایت قاطع از نهضت ملی ضد اپارتاید آذربایجان و همچنین قیام ملی اول خرداد ماه تبریز، با اهانت کنندگان به مقام تورکها و آذربایجانیها به شدت برخورد خواهیم کرد

جمعی از اهالی اسلامشهر، قلعه حسنخان، جاده ساوه

از همه عزیزان همشهری خواهش می شود تکثیر و توزیع دست کم صد نسخه از این بیانیه را وظیفه دینی و ملی خود بشمارند.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home