Tuesday, February 22, 2005

مسئله ی شهر تهران



مسئله ی شهر تهران

از مسئله ی ملی و وظایف سازمانهای سیاسی آذربایجان
س. سیداوالی

10.02.03/آلمان فدرال

سالها تداوم سیاست های ضد ملی و غلط که در حقیقت برای کنترل و نگهداری قدرت سیاسی طراحی شده اند، شهر تهران را به مملکتی در داخل کشور تبدیل کرده است. اکنون میلیونها ترک آذربایجانی و ترکهائی که قبلاً در نقاط دیگر کشور زندگی می کردند در تهران ساکن هستند.

شهرهای چند ملیتی همچون تهران، کرج و قم برای اداره شان احتیاج به شیوه ی ویزه ای از حکومت دارند. در سیستم فدرال می توان به این شهر ها، بخصوص به شهر تهران موقعیت ویژه ای داد.

شهر تهران بعنوان یک کلان شهرنمی تواند به شیوه ی امروزین اداره شود. اداره ی شهر تهران را می توان به یک پارلمان شهری - که از میان ملیت های ساکن آن نسبت به تعدادشان انتخاب می شود- سپرد. شرط اول انجام این کار طبیعتاً تهیه ی آماری از ساکنین آن بر اساس وابستگی ملی و زبانی می باشد. یک پارلمان شهری بدون اطلاع از ویژگیهای ملی، زبانی، دینی و فرهنگی ساکنین آن شهر قادر به هیچ برنامه ریزی صحیح نیست. نظر به جمعیت، مساحت و ساختار این شهر، پارلمان شهر تهران باید موقعیتی همچون موقعیت یکی از دولتهای محلی داشته، و در مجلس نمایندگان دولتهای محلی دارای نماینده و حق رای باشد.

غرض از این همه اینست که در کنار اداره ی صحیح این شهر، برای امر آموزش، رسانه های گروهی - بخصوص رادیو و تلویزیون- و دیگر مسائل فرهنگی میلیونها ترک آذربایجانی که در این شهر و یا مناطق مشابه آن زندگی می کنند، قوانین جداگانه ای تنظیم و تصویب شود. چرا که اکثریت این آذربایجانیها کسانی هستند که به علل اقتصادی شهر ها و دهات آذربایجان را ترک کرده اند. اینها به علت عدم آشنائی با فرهنگ، زبان و محیط جدید، نه خود و نه بچه هایشان شانس استفاده ار فرصت های برابر با اهالی بومی «موطن» جدیدشان را ندارند. و لذا همیشه بگونه ای در هر عرصه ای عقب می مانند.

افسانه «ترکهائی که صاحب اکثریت مغازه های دونبشه ی تهران هستند و یا اینکه بازار تهران را ترکها می چرخانند»، شبیه به گول زدن بچه ها با یک آب نبات است. حتی اگر بخشی از این افسانه صحیح باشد، باید گفت که اینها نخبگان جامعه ی آذربایجان هستند که با سرمایه ی انتقالی از آذربایجان به چنین کاری قادر شده اند و نفعشان نیز به هر کسی غیر از آذربایجانیها می رسد. یک آذربایجانی با دانش و توانائی متوسط، نمی تواند از چنین شانسی برخوردار باشد. جه برسد به خیل عضیم این مهاجرین، که اکثریت شان از سواد و تخصص کافی نیز بی بهره هستند. تصادفی نیست که اکثریت کارگران غیر ماهر و بدون تخصص را در تهران، آذربایجانیها تشکیل می دهند.

و آخر اینکه برای کارآمد بودن این گونه رفرم ها، باید تنظیم این قوانین در هماهنگی کامل با حکومت محلی آذربایجان انجام پذیرد.


0 Comments:

Post a Comment

<< Home